بدون شرح
.... همیشه حواسمون جای دیگه بوده است و این بار چشم و گوشمون شش دانگ دنبال نرخ دلار و سکه و هر چه پول داشتیم رفتیم سکه و دلار خریدم که یک تومانمون انشاالله بشه 2 تومان و خوشحال از اینکه دلار گرون میشه و هر روز چرتکه میندازیم که کلی سود کردیم غافل از اینکه .... اقتصاد خودمونو با دستای خودمون و البته به کمک دوستان خارجی و بعضا داخلی حالی بهش میدیم و .... و....توی این هیاهو یه نفر اومد گفت دخترم سرطان گرفته 20 سال داره با یه دختر هشت ماهه و از اونجایی که پول نداشتن ظرف مدت یک ماه سرطان اونو از پا انداخته و الان هفته ای یه امپول باید بزنه به قیمت 350000 تومان ( قابل توجه مسئولین ...) چندتایی به کمک بعضی افراد خیر تهیه شده و .... بقیه رفتن دنبال زندگی خودشون احتمالا خرید سکه و دلار . راستی مگه مردم بیکارن که بیان و کمک کنن به یه ادم سرطانی مشکل خودشه اخرش که همه میمیرن یکی زودتر ما این همه کار واجب داریم یک تومنون داره میشه دو تومن شاید هم بیشتر ...
و اون دختر توی یکی از این شبهای سرد زمستون
اروم توی تنهایی
و کنار اون خانه فقیرانه
میمیره
و من و تو خوشحال از اینکه نرخ دلار هامون داره میره بالا
و نمیدونیم که نرخ انسانیت داره پایین میاد
شاید هم
امشب دختری میمیرد
.: Weblog Themes By Pichak :.