اکبر اعلمی : در یکی از ماموریت های خود به یکی از کشورهای اروپائی، هنگام عبور از یک بزرگراه با ترافیک سنگینی روبرو شدیم. از راهنمائی که همراه هیات بود علت ترافیک را جویا شدم، گفت چند روز پیش اتومبیلی سگی را در حال عبور از اتوبان زیر گرفته که منجر به هلاکت این حیوان شده است، به همین سبب یکی از خطوط اتوبان را مسدود کرده اند تا کارشناسان علت این حادثه را بطور دقیق بررسی کرده و برای پیشگیری از تکرار حوادثی از این دست چاره جوئی اساسی نمایند، راهنمای هیات ایرانی در ادامه افزود در این کشور و اغلب کشورهای اروپائی اگر کسی حیوانی را بکشد به شدت مجازات خواهد شد!
.
.
و جان انسان ها در ایران چه بی ارزش است .
از ساعت ? صبح روز گذشته تا به امروز، بلوار فرهنگ واقع در منطقه سعادت آباد تهران هم با ترافیک بسیار سنگینی مواجه بود و یکی از باند های این بلوار را بخاطر فرو ریختن یک ساختمان هفت طبقه بسته بودند اما نه به این دلیل که علت حادثه را بررسی کرده و برای پیشگیری از تکرار چنین حوادث دلخراشی چاره اندیشی کنند، بلکه این بلوار را بسته بودند تا کالبدهای متلاشی شده بیش از پانزده کارگر بی گناه را از زیر آواری به وسعت مصالح هفت طبقه ساختمان?? واحدی به بیرون بکشند. البته کسانی که به احتمال بسیار زیاد جان سپرده اند جزء از ما بهتران نبودند که با مرگشان سلمه جبران ناپذیری بر پیکر جامعه وارد شده و لاجرم روزعزا اعلام شود، بلکه تنها تعدادی کارگر یک لا قبا زیر تلی از خاک و آهن به خواب ابدی فرو رفته بودند که علیرغم آگاهی شهرداری تهران از خطرات قریب الوقوعی که در انتظار این کارگران بوده آنها را بدون رعایت نکات ایمنی به درون ساختمان در حال ریزش اعزام کرده بود تا اجرت خرید لقمه نانی را به آنها بپردازد که هنگام بازگشت به نزد خانواده خود شرمنده اهل و عیال نشوند!
پس از وقوع حادثه و مرگ سهراب، شاهد تکافوی مثال زدنی و نوشداروهای فراوان و پی در پی مسئولان مختلف در خیابان فرهنگ بودیم. در مجاورت ساختمان تخریب شده چادری دایر شده بود که روی پارچه نوشته بالای آن با خط بسیار درشت نوشته بودند؛ “ستاد مدیریت بحران”!
از ? صبح روز دوشنبه تا به امروز آمبولانس ها و ماشین های آتش نشانی و اتومبیل های راهنمائی و رانندگی آژیر کشان کم و بیش در محل حادثه در حال تردد هستند یکطرف بولوار همچنان مسدود است و به وسائط نقلیه اجازه تردد از این خیابان را نمی دهند. دهها لودر و کامیون هم به خاکبرداری اشتغال دارند و شاید بیش از پنجاه مامور پلیس و شهرداری هم مسئولیت انتظامات خیابان فرهنگ را عهده دار شده اند. دهها نفر از ماموران هلال احمر و عملیات نجات آتش نشانی در جستجو اجسادی هستند که زیر آوار جان سپرده اند و طبق معمول در کنار این حادثه دلخراش صدها نفر از هموطنان متاثر و مضطرب هم نظاره گر این همه آمد شد می باشند و چه بسا آرزو می کنند که ایکاش چند نفر از کارگران از زیر آوار جان سالم بدر ببرند. چند نفری هم که بنظر می رسید از بازماندگان حادثه دیدگان هستند مویه کنان ناخن بر سر و صورت خود می کشند. البته تعدادی از مسئولان محترم نیز که از وقوع چنین رویداد تلخی وجدانشان به شدت آزرده خاطر گشته است در حالیکه در مقابل دوربین های تلویزیون وانمود می کنند که بسیار متاسف و متاثر هستند، و صد البته همه تقصیرات را متوجه دیگران کرده و برایشان خط و نشان می کشند! حق هم دارند مگر اینجا کره جنوبی و یا … است که وزیر یا نخست وزیرش بجای سلب مسئولیت کردن از خود تن به استعفا دهند؟
در بدو امر شاید از خود بپرسید که در اطراف و اکناف ایران هر روزه دهها حادثه مشابه این رخ می دهد، چه انگیزه ای باعث شده است که امروز نویسنده این یادداشت مسدود شدن خیابان فرهنگ را با مسدود شدن یکی از اتوبان های اروپائی مقایسه کرده و اینچنین در شماتت بعضی از مسئولین قلمفرسائی می کند؟ خوب حادثه غیر منتظره و غیر قابل پیش بینی بوده است واتفاقا نکته اصلی در همین جاست؛
حداقل دو تن از وزرا و ?? تن از نمایندگانی که در مجتمع ?? واحدی واقع در خیابان فرهنگ سکونت داشتند و دارند و همچنین تعداد قابل توجه دیگری از مسئولان ریز و درشتی که در همین منطقه، یا کمی دورتر و نزدیکتر از آن ساکن هستند، در مسیر منزل به محل کار خود، دستکم روزی یکبار از بلوار فرهنگ و از کنار این ساختمان عبور می کنند و بخوبی می دانند که ریزش ساختمان مورد اشاره از سال ??،?? آغاز و از حدود یکی دو سال قبل کاملا در آستانه فرو ریختن واقع و شکاف های عمیقی در نقاط مختلف آن ایجاد شده بود بنحوی که در اواخر سال ?? بخش جنوبی آن ریزش کرد و دیگر جای هیچگونه تردیدی را باقی نمی گذاشت که دیر یا زود این ساختمان هفت طبقه بیکباره و بطور کامل ریزش خواهد کرد .
از طرفی با وجود اینکه در آستانه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، کارشناسان و کارگران پرتلاش شهرداری از ماهها قبل در حال بزک کردن بلوار فرهنگ و گلکاری و نصب موانع شبرنگی بر کف خیابان و دوباره برچیدن آن و …بودند و با چشمان غیر مسلح خود می دیدند که ساختمان مذکور همچون جگر زلیخا چند پاره شده و شکاف هائی به وسعت یک متر در آن ایجاد شده و حتی قسمتی از تیرآهن های آن در حال تعظیم کردن به عابرین است،اما دریغ از اینکه شهرداری و مالکان ساختمان، حتی بخود این زحمت را بدهند که علائم هشدار دهنده ای در اطراف این ساختمان نصب کنند و تا حریم چند متری آن مانع از تردد عابران پیاده شوند، تا چه رسد به اینکه در اسرع وقت با رعایت نکات ایمنی به تخریب آن مبادرت ورزند!
حداقل چندین بار شخصا در هنگام عبور از این خیابان نگرانی خود را با رانندگان مجلس و همکارانی که همراه من بودند در میان گذاشتم. چندین بار به عنوان یک شهروند ناشناس مراتب را به شهرداری منعکس کردم و هر بارهم جواب سر بالا شنیدم، تا اینکه یکبار خود را معرفی کردم و گفتم که اگر فروریختن این ساختمان تلفاتی به همراه داشته باشد، مسئولیت آن متوجه شهرداری است. در پاسخ به من گفتند که مالکین آن با هم اختلاف دارند و هیچکس برای تخریب آن پا پیش نمی گذارد و ما هم نمی توانیم کاری کنیم!!
اکنون جای چند پرسش باقی است؛
?_ اگر قبل از کشته شدن نزدیک به بیست نفر از شهروندان شریف و زحمتکش ایرانی که ظاهرا اغلب آنها هم از غیور مردان لرستان بوده اند و همچنین داغدار شدن دهها خانوار، از ماهها قبل شهرداری تهران و یا حداقل شهرداری منطقه دو با رعایت نکات فنی و ایمنی با توجیه ضرورت رعایت مصالح عمومی راسا مبادرت به تخریب این بنای در حال فروریختن می کرد، آیا امروز نیازی به تحمل این همه هزینه اجتماعی و اقتصادی و روحی و روانی بودیم؟
?_ با فرض اصرار مالکان بر مخالفت با تخریب ساختمان، آیا شهرداری نمی توانست با کسب مجوز از مدعی العموم، مالکان و پیمانکار و مهندسین ناظر ساختمان را تحت تعقیب قرار داده و آنانرا وادار به تمکین از قانون نماید؟
?_ آیا در این میان می توان اهمال کاری شهردار و فرماندار تهران و سازمان نظام مهندسی را نادیده گرفت؟
زمانی که دست اندرکاران سازمان نظام مهندسی، با لابی های مستمر خود با نمایندگان مجلس در پی به تصویب رساندن چارت سازمان خود بودند، مگر استدلال نمی کردند که با تشکیل چنین سازمانی، مهندسین ناظر مسئولیت پذیر خواهند شد، آیا این است معنای مسئولیت پذیری!؟
?_ صرفنظر از اهمال کاری شهرداری و تاخیر صورت گرفته در انجام وظایف قانونی خود برای تخریب ساختمان، چرا پیش از تخریب دیر هنگام آن اجازه ورود و سکونت این همه کارگر به ساختمان را داده است و چرا با تشکیل ستاد بحران قبل از وقوع حادثه به تخریب اصولی آن مبادرت نورزیده است؟ آیا تخریب یک ساختمان هفت طبقه از تخریب آسمانخراش های عظیمی که در کشور های مختلف بدون کوچکترین تلفات و خساراتی صورت می گیرد دشوارتر است!؟
من معتقدم که عملکرد هر یک از مالک یا مالکان ساختمان، پیمانکار، مهندس ناظر، شهردار، و پیمانکاری که اخیرا مسئولیت تخریب ساختمان به او واگذار شده است، به تناسب مسئولیتی که داشته اند،مصداق قتل شبه عمد و یا قتل خطای محض است و بعضا بدلیل مباشرت در جرم و برخی نیز از باب تسبیب و مشارکت در قتل بیش از ??نفر باید تحت تعقیب قرار گیرند و علاوه بر پرداخت خون بهای قربانیان ، مجازات و تاوان بی احتیاطی و بی مبالاتی و عدم توجه به مسئولیت های قانونی خود را متحمل شوند.
.
.: Weblog Themes By Pichak :.