خدایا! تو را شکر میکنم که مرا بینیاز کردی، تا از هیچکس و از هیچچیز انتظاری نداشته باشم.
خدایا! عذر میخواهم از این که در مقابل تو میایستم و از خود سخن میگویم و خود را چیزی به حساب میآورم که تو را شکر کند و در مقابل تو بایستد و خود را طرف مقابل به حساب آورد!
خدایا! آنچه میگویم از قلبم میجوشد و از روحم لبریز میشود.
خدایا! هنگامی که غرش رعدآسای من، در بحبوحه حوادث میشد و به کسی نمیرسید، هنگامی که فریاد استغاثه من در میان فحشها و دروغها و تهمتها ناپدید میشد، تو! ای خدای من!، ناله ضعیف شبانگاه مرا میشنیدی، و بر قلب سوختهام نور میتافتی و به استثغاثهام جواب میگفتی.
تو در مواقع خطر مرا تنها نگذاشتی، تو در کویر تنهایی، انیس شبهای تار من شدی، تو در ظلمت ناامیدی، دست مرا گرفتی و کمک کردی، در ایامی که هیچ عقل و منطقی قادر به محاسبه و پیشبینی نبود، تو بر دلم الهام کردی و به رضا و توکل مرا مسلح نمودی، . در میان ابرهای ابهام، در مسیر تاریک و مجهول و وحشتناک، مرا هدایت کردی.
خدایا! خسته و دلشکستهام، مظلوم از ظلم تاریخ، پژمرده از جهل و اجتماع ناتوان در مقابل طوفان حوادث، ناامید در برابر افق مبهم و مجهول، تنها، بیکس، فقیر در کویر سوزان زندگی، محبوس در زندان آهنین حیات.
دل غمزده و دردمندم آرزوی آزادی میکند، وروح پژمردهام خواهش پرواز دارد، تا از این غربتکده سیاه، ردای خود را به وادی عدم بکشاند و از بار هستی برهد، ودر عالم نیستی فقط با خدای خود به وحدت برسد.
ای خدای بزرگ! تو را شکر میکنم که راه شهادت را بر من گشودی، دریچهای پرافتخار از این دنیای خاکی به سوی آسمانها باز کردی، و لذتبخشترین امید حیاتم را دراختیارم گذاشتی، و به امید استخلاص، تحمل همه دردها و غمها و شکنجهها را میسر کردی.
قسمتی از مناجات شهید دکتر چمران
.: Weblog Themes By Pichak :.